اگر برجای من غیری گزیند دوست حاکم اوست ... خوش اومدی :)

چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶
تنهایی های من
خسته از زندگی ... 

+ 10:36 PM ღفاطمهღ
پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۴
دنیای عجیب این روزای من
گاهی وقتا اتفاقای عجیبی تو زندگیت میفته.آدمایی به طور ناخواسته وارد زندگیت میشن

با کلی حس جدید و عجیب :| گیج میشی ... نمیدونی باید چیکار کنی ... باید باورشون کنی

یا نه . باید اجازه بدی قسمتی از آینده ت باشن یا نه ...!!!

+هیچ وقت تصمیم های درستی تو زندگیم نگرفتم ینی به چیزی که خودم خواستم نرسیدم

و نتونستم انتخابش کنم :|

حس میکنم تنها راهی که الان دارم اینه که خودمو بسپارم به دست سرنوشت ... !!

+ 10:21 PM ღفاطمهღ
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
پایان ترم تابستوووون
 

**ترم تابستون هم بالاخره تموم شد.تجربه خوبی بود،حکمتش هم این بود که دو تا از درسا

سخت ترم بعد پاس شد اونم با نمره تقریبا راضی کننده :) و ترم بعد از بیست واحد  10 واحد

عمومی و 4 واحد آز دارم و تقریبا تطیل :) اما .... پیش به سوی علوم پایه و دوباره استرس و

سختی ... :-|

**اتفاقات خیلی عجیبی افتاد تو این مدت و شاید واسه من خیلی خوب نبود ولی سعی

میکنم فراموششون کنم :| "من اگر نیکم ، وگر بد تو برو خود را باش "  :|

**ده روز هستم دوباره میرم ... تابستون امسال من خلاصه شده تو این ده روز و تمام :)

پی نوشت : من واسه فردا بیشتر از تو استرس دارم :( نمیدونم چرا!!!امیدوارم فردا همه

چی خوب پیش بره و درست شه ... دوستان هرکی این پستُ میخونه دعا کنه واسه حل

یه مشکل :(

+ 12:52 AM ღفاطمهღ
شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳
تابستون ... یزد ... چه میشه کرد؟!
یوهوووووووووووووو دلم تنگ شده بود واسه اینجا و خوبی هاش :)

یه هفته هستم دوباره میرم :|

شاید حکمتی باشه تو این رفتن ... مث ترم پیش ... و ما از حکمت ها همچنان بی خبریم :D

ترم سه هم با کلی اتفاق های جدید با کلی خاطره خوب و بد با کلی خنده و گریه تموم شد ...

کلا ترم متفاوتیُ تجربه کردم :)

امیدوارم لاین و اف بی و اینستاگرام و تانگو و واتس اپ و وایبر و ... اجازه بده بازم بیا اینجا :P

دوست دارم وبلاگ عزیزم :**********

 

 

+ 10:38 PM ღفاطمهღ
سه شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳
خیلی حرف دارم خیلی ...

ولی گاهی بهترین حرف "سکوت " است

گاهی وقتا باید کل حرفاتو بریزی تو دلت ... بخندی تا هیچکس نفهمه دلت پر از غصه س :(

+ 1:1 AM ღفاطمهღ
شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۲
لعنت به زندگی!
چرا نمیشود "زندگی" را مثل همه ی متن ها ویرایش کرد ؟

برگشت و اشتباهی را پاک کرد و دوباره از نو نوشت ...

یا دورش دایره ای قرمز کشید و جایش چیزهای بهتری نوشت

یا اصلا سلکت آل و دیلیت کرد؟

**خیلی فکر کردم ... این بهترین راه ممکن بود ... بازم لعنت به همه چی!

**کاش میشد زندگیُ اونطور که دوس داری اداره کنی :(

**حالم اصلا خوب نیس!اصلا!

+ 11:51 PM ღفاطمهღ
جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲
پـــــــــــــــــــــــــــــایــــــــــــــــــــــــان ترم 2
بالاخره ترم 2 هم به پایان رسید ... با همه سختی هاش!

خصوصا دو هفته امتحانا که در بدترین شرایط سپری شد ...

تا صبح بیدار موندنا و خوندن فقط برای پاس و .....

احتمال اینکه چندتا واحد بیفتم زیاده که حقمه ولی دیگه نمیتونستم کاری کنم!! :(

الان فقط و فقط کلی ذوق دارم واسه عروسی دوستم ... :)

یکی از جمع دوستای دبیرستانی پرید ... ایشالا خوشبخت شی عزیز دلم :*

چقد حس خوبیه عروسی دوستت بری :))))

**نمیدونم چیکار کنم ... هرچی فکر میکنم حس بدتری پیدا میکنم . لعنت به همه چی!

+ 3:7 PM ღفاطمهღ
جمعه ۶ دی ۱۳۹۲
تولدم مبارک ...

آغاز دهه ی سوم زندگی ... تولدم مبارک ....


ادامه‌‌ ی حرفآم
+ 12:0 AM ღفاطمهღ
جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۲
من هنوز نگرانـــــــــــــتم ...

خدایا !

دستانم را زدم زیر چانه ام ...

مات و مبهوت نگاهت میکنم

طلبکار نیستم ... اما

فقط مشتاقم بدانم ته قصه چه میکنی با من ؟!

بیست و یک روز دیگه وارد سومین دهه زندگیم میشم ...

احساس پیری میکنم ... دیگه اون شور و اشتیاق همیشگیُ واسه روز تولدم ندارم ...

همیشه قشنگترین روز واسم ، روز تولدم بود ولی حالا .... :(

تولد پارسالم بهترین روز زندگیم بود ... کاش پارسال بود :(

گاهی آنقدر دلتنگ کسی میشوی که اگر خودش بفهمد ، از نبودنش خجالت میکشد ...

+ 7:31 PM ღفاطمهღ
یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲
بعد از یه مدت طولانی :)

** .... و تو هنوز هم با تمام نبودنت تنها پناهگاه من از این آدم هایی ... :)

وب عزیزمممممممم 3> چقد دلم تنگ شده بود واسه نوشتن اینجا 3>

درسته فیس بوکُ وی چتُ اینستاگرامُ ... کلی وقتتُ میگیره ولی بازم دلم واسه اینجا نوشتن

تنگ میشه :(

حس راحتی ای که اینجا دارم هیچ جا ندارم .... دوست دارم وب عزیزمممممممم 3>

میان ترم شیمی آلی و زبان و بیوشیمی تموم شد ... شیمی آلی و زبان زیاد خوب نبود ولی بیو

افتضاح بود ... امتحانی که هم سخت بود هم نمره منفی داشت !! منم که طبق معمول از اول

ترم نخونده بودم و شب امتحانی ِ شب امتحانی بودم :((( الان یه حسی بهم میگه منفی

میشم !!سه تا امتحان دیگه دارم ولی فعلا این هفته استراحت میکنم :))))

**بی صبرانه منتظر چهارشنبه ام ... دلم واسه مامان بابام یه ذره شده :****

**اومدن دسامبر هم مبارک :)

** خواستن چشمات به هر بهونه خود جنونه .... آهنگ وبمُ دوس دارم 3>

+ 11:39 PM ღفاطمهღ