-
یه وب دیگه
سهشنبه 22 دیماه سال 1388 11:06
سلام بچه ها... من از این به بعد یه وب با همین آدرس توی بلاگفا دارم و اونجا هم آپ میکنم. entezar21.blogfa.com
-
دل من
جمعه 18 دیماه سال 1388 13:52
دل من تـنها بـود ، دل من هرزه نـبـود ... دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا به کجا ؟! معـلـوم است ، به در خانه تو ! دل من عادت داشـت ، که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری که تو هر روز آن را به کناری بزنی ... دل من ساکن دیوار و دری ، که تو هر روز از آن می گـذری . دل من ساکن دستان تو بود دل من گوشه یک باغـچه بـود که...
-
چشم هایم را به تو خواهم بخشید...
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 20:37
چند روزی است که فکر میکنم درد دلهایم را چند روزی است که فکر میکنم اشکهایم را و چند روزی است که فکر میکنم غم هایم را در پناه شانه هایت فراموش کرده ام میخواهم ......... میخواهم از دریای مهربانیت قطره ایی خواهش کنم میخواهم غرق در بودنت باشم آری این دستان بی رمق من است که اینچنین بی مهابا به بلندای آسمانت می اندیشد من...
-
همه چی تموم شد!!!
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 12:26
من میخوام فراموش کنم.به فراموشی ها عادت کنم.من می تونم یاد حرفات نیفتم.من خیلی ها رو دارم که جای خالی خاطراتت رو پر کنم. بریدن از این عشق و پوشالی چندان هم سخت نیست. تو که نمیخواستی بمونی چرا عادتم دادی به موندن؟ چرا از اون اول حرفی از رفتن نزدی؟ من نمی دونم له کردن یه دل شکسته چقدر قدرت میخواد که فکر می کنی اونی که...
-
بذار تو خاطراتت جا بمونم
جمعه 11 دیماه سال 1388 14:19
من از هرچی جز تو دل بریدم تو از هرچی به جز من دل نکندی توی خوابم نمیدیدم یه روزی... به چشمای پر از اشکم بخندی نموندم تا ببینم روبه راهی... نموندی تا نبینی که خرابم غمت طوری عذابم شد که حتی قیامت با خداهم بی حسابم من اشفته با عشق تو زندم تو از عشق من دیوونه خسته سر خندیدن راز ترانه ؛اگه بغض من عاشق شکسته تو رو محض رضای...
-
دلتنگتم
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 12:14
عشق آبی رنگ است... اشک ها جاری شد... در فرو دست انگار ، یک نفر دلتنگ است... همه ی شهر کنون خوابیدند ، چشم من بیدار است ، با تپش های دل پنجره گویی امشب ، لحظه ی دیدار است... در دل شهر غریب ، با تو این عمر گرانمایه رقم خواهم زد ، در شب تنهایی... با تو در کوچه ی مهتاب قدم خواهم زد... یاد آن روز بخیر... فاصله بین من و تو...
-
تولدت مبارک گل نازم
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 12:09
دیروز تولد بهترین دوستم بود، گل نازم تولدت مبارک...دوستت دارم. روی این لینک کلیک کن وفا جونم،واسه تولدته : happy Birthday
-
تقدیم به همیشگی ترین ترانه ی زندگیم
شنبه 5 دیماه سال 1388 18:40
الهام جونم دوستت دارم
-
L ...O...V..E
شنبه 5 دیماه سال 1388 18:38
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ، واسه عشق بازی موجها ، قامتم یه بستر نرم ... یه عزیز دردونه بودم پیشه چشم خیسه موجها ، یه نگین سبز خالص ، توی انگشتر دریا تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو ، تو وجودم جا گذاشتی.. زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو رو شد ، برای داشتن عشقت ، همه جونم آرزو...
-
تو وفا کن
سهشنبه 17 آذرماه سال 1388 13:36
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده بر آب دیده ما صد جای آسیا کن خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها...
-
بمون..
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 20:47
گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم «باید برم» برای تو فقط یه حرف ساده بود کاشکی می دیدی قلب من به زیر پات افتاده بود شاید گناه تو نبود، شاید که تقصیر منه شاید که این عاقبتِ این جوری عاشق شدنه سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه همیشه یک نفر میره آدم و تنها می ذاره میره یه دنیا خاطره پشت...
-
کجای جاده دلتنگه؟
جمعه 24 مهرماه سال 1388 20:59
تورو از خاطرم برده تب تلخ فراموشی دارم خو می کنم با این فراموشی و خاموشی چرا چشم دلم کوره ؟ عصای رفتنم سسته ؟ کدوم موج پریشونی تورو از ذهن من شسته؟ خدایا فاصلت تا من خودت گفتی که کوتاهه از اینجا که من ایستادم چقدر تا آسمون راهه... من از تکرار بیزارم از این لبخند پژمرده از این احساس یاسی که تو رو از خاطرم برده به...
-
من تنها
پنجشنبه 9 مهرماه سال 1388 13:31
من تنها رو یک لحظه بیا تنها تماشا کن خجالت می کشی از من ، برو حرفاتو حاشا کن نگو هم دیگه رو دیدیدم ، نگو حرفی زدم با تو ولی باور بکن سخته نبینم خواب چشماتو خجالت می کشی از من ، من این احساسو می دونم به من بد می کنی اما دوباره با تو می مونم منو کمتر از اون دیدی که روزی عاشقم باشی نترسیدی بدون من بری دوباره تنها شی از...
-
دستهایت را به من بده
یکشنبه 5 مهرماه سال 1388 15:21
اشک رازی ست لبخند رازی ست عشق رازی ست اشک آن شب لبخند عشقم بود. قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم مرا فریاد کن. درخت با جنگل سخن میگوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن میگویم. نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت را به من...
-
آن شب..بعد دیدار تو
سهشنبه 31 شهریورماه سال 1388 16:12
گفتی عاشقت شدم ..... گفتی دوستت دارم ...... گفتی تو همون ع ش ق منی ..... گفتی تو مال منی ..... گفتم چشمانت را بهم می دهی ..... گفتی چشمانم سهم دل تنگی ات گفتم دستانت را از دستانم جدا نمی کنی گفتی دستانم را فقط به تو هدیه می دهم برای همیشه مال تو گفتم عشقم را قبول می کنی گفتی او مال تو است قابل تو را ندارد گفتم عاشقت...
-
تولدم
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 15:59
اینم آپ جدیدم واسه تولدم.روی لینک زیر کلیک کنید: تولد من
-
u are always in my heart
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 14:56
آن کــــس که درد عـــشق بداند اشــــکی بر این ســـخن بفشاند این سان که ذره های دل بی قرار من، سر در کمـــند تو،جان در هــــوای توست شاید مـــــحال نیست که بعد از هزار سال روزی غــــبار ما را آشــــفته پوی باد؛ در دوردست دشتی از دیــــــده ها نهان بر برگ ارغـوانی،پیچیده با خزان یا پای جویـــباری چون اشک ما روان پهلوی...
-
نرو
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 12:49
واسه من یه آرزو شد که بمونی پای حرفت خالی مونده توی دستم تا همیشه جای دستت حالا هر ثانیه بغضم میشکنه به یاد چشمات هر تپش برای قلبم جا میذاره غم حرفات که میگفتی تا همیشه میمونی همدم غمهام حالا یادگاری مونده هرم دستات توی دستام نرو... نرو..... نرو.......... نرو.... چشاتو وا کن و ببین اونکه تموم شده منم خودت که شاهدی بگو...
-
نگرانم نشو
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 12:45
من ... چای ی میخ وام.. یه چای داغ و تلخ ... که ارو مم کنه ... یه چایی خوش مزه ... با طع م... ل ب ا ت ...! همه چیز را یاد گرفته ام ! راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام ! یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم ! یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم ! تو نگرانم نشو !! همه چیز را یاد گرفته ام...
-
تنهایی هایی که پایان ندارن
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 10:09
چقدر سخته خرد شدن ذره ذره غرورتو به چشم ببینی...ببینی که چه جوری داره لهت میکنه عشقش چقدر سخته اشتباهو همیشه اون بکنه اما از ترس از دست دادنش همیشه این تویی که معذرت میخوای... چقدر سخته که بشکنن دلتو و حتی دیگه یه بار واسه دلداری هم پیشت نیان. چقدرسخته اونی که همیشه به تو میگفت دوست داره و جز تو با هیشکی نیست تو روت...
-
اشکای من
دوشنبه 2 شهریورماه سال 1388 14:40
یه جایی تو تب ِ دستات واسه اشکام مُهیا کن تو گوشم قصه ی عشقُ مث ِ لالایی نجوا کن به قلب ِ خسته و تنهام، تو نه دوری،نه نزدیکی می خوام گریه کنم پیشت تو آغوشت، تو تاریکی...
-
ترسم از اینه
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388 23:37
تــــرس ؟! تـــرســم از دسـت تـو بـوده بـرای خـواسـتـن عـشـقـم... نیــاد اون روزی کـه دیــره واسـه ی داشـتـن عـشـقـم...نـیـاد تـــرس ؟! تــرســم از ایـنـه کـه روزی مـن بـه یـاد تـو نـبـاشـم... دیــگـه دلــــسرد بـشـم از تـو...بـرم و بـا تـو نـبـاشــــم...بـرم و بـا تـو نـبـاشـم... تـــرس مـن ایـنـه کـه روزی روی قـولـم...
-
دلواپستم
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388 12:26
حالا دلواپست هســتم ، من اگه بی تو شکستم اگه تنها و غریبــم ، چشم به راه تـــو نشستم اگه خندیدی به حرفام ، اگه پاسُخی ندادم منُ این حس عجیبم ، تو سوالی یا که جوابم ؟ خاطره هایی که بدون تو میمیرن همون شبهایی که بهونت رو می گیرن ببین چــه آسون زدی قلبمو شکستی بگــو هنوزم چشم به راه من نشستی
-
آرزوهام
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388 12:04
همیشه آرزوم این بود باهات یه دل سیر حرف بزنم همیشه آرزوم این بود باهات یه دل سیر بخندم همیشه آرزوم این بود باهات یه دل سیر گریه کنم همیشه آرزوم این بود بهت یه دل سیر نگاه کنم نمی دونم آرزوهام زیادی بزرگ بود یا من زیادی کوچیک !!
-
به سوی من روانه شو
شنبه 31 مردادماه سال 1388 19:05
خان ه خراب تو شدم ، به سوی من روانه شو... س جده به عــــشقت میزنم، منجـ ـــــی جاودانه شو... ای کوه پ رغرو ر من، سنگ صــبور تو منم ای لحظه س از عاشقی عاش ق با تو بودنم رو شنتر ین ستاره ام، می خواهم ت،می خواهمت تو ما نـــــــ ـدگاری در دلم، می دانمت، می د انمت ای همه و جود من نبود تو نبود من... آغوش تو گناه نیست من در...
-
یادته؟
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 22:06
Every night in my dreams I see you. I feel you. That is how I know you go on. Far across the distance And spaces between us You have come to show you go on. Near, far, wherever you are I believe that the heart does go on Once more you open the door And you're here in my heart And my heart will go on and on Love can...
-
پاره تنم
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 21:02
نعره های ب ی امونم گوش آســمون ر ا کر کرد حتی فر یادمو نشــنی د که داره دیر میش ه برگرد آی به گوشـش برسونید کس ی جز من نمـیتونه کولــ ه بار غصه هاشو روی دوشـ ش بکشونه این همـه پیغو م و پـسغوم میفرست م که بـــدونه داره دلواپسی ُ دن یامو به آتیـــــش میک شونه من که جاشو پر نکردم شاید اصــــلا نمیدونه آی به گوشــــش...
-
دوستت دارم
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 20:58
یکی بود تو قصمون وفا نکرد رفت و پشت سرشم نگاه نکرد ... یکی بود زندگیشو هوس سوزوند آبروش رفت و دیگه اینجا نموند ... یکی بود یکی نبود و یک پری یه بغل عاشقی های سرسری ... کی بود اون که طاقت گریه نداشت عاشق هوس شد و تنهام گذاشت ... کی بود کی بود اون تو بودی کاشکی از اول نبودی ... شاید باید می فهمیدم که قلب تو پر از ریاست...
-
خواهم خواند ترا
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 18:22
خواهم خواند ترا برای آخرین بار، خواهم گفت ترا (( بیا ... )). خواهم دوخت چشم هایم را برای آخرین بار به راه نیامده ات، خواهم گریست برایت برای آخرین بار، برای آخرین بار... و اگر باز نیایی، برای اولین و آخرین بار، خواهم مرد! اما ... بعد از مرگم حتی اگر بیایی، باز به جای من، خاطره ها زنده اند، ببوس خاطره ها را، اما ......
-
بفهم منو
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1388 15:15
عمرم، جونم،فکرم،ذکرم،عشقم سلام وقتی رنگین کمان در آسمان ظاهر شد خواهش میکنم تو نگاه نکن چون چهره ات آنقدر زیباست که رنگین کمان خجالت میکشد. رنگین کمان من دوستت دارم... چرا من اینجوری ام؟چرا بی محلی که میبینم عاشق تر میشم؟ گلم... درکم نمی کنی؟ نمی فهمی منو؟ فقط ۳سال...فقط!